خاطرات روزانه من

ساخت وبلاگ

سلام خدا جونم

سلام دوستای گلم

دیروز سر راه برای فندوق تفنگ تق تقی خریدیم و برگشتیم نیمرو خوردیم هورمونهام بهم ریخته و خیلی خسته بودم بالش گذاشتم کمی دراز بکشم فندوق دلش میخواست باهاش بازی کنم اصلا توانشو نداشتم براش یه بازی ریختم تو گوشیم ( کم پیش میاد اما گاهی مجبورم) و دادم دستش و یکساعتی خوابیدم اقای پدر هم مشغول درس خوندن بود

تا اینکه جاری زنگید ....

خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 95 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:56

سلام خدا حونممم سلام دوست جونیهااااادیروز یه اس دادم به جاری خوبی؟ گفت ارهبعدم نوشت زنداداش من خونمونم مامانم در جریان نیست بیام بیرون بهت میزنگم با هم صحبت کنیم وقت داری؟ گفتم اره ساعت 12.5 زنگید و ک خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 106 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:56

بعد از یه پست پر از غیبت سلام  خدا جونمممممسلام بر همه گلهای بهاریدیروز نهار سیب زمینی کوبیده با کلی پیاز داغ خوردیم اقای پدر چند روزیه هوس شیرینی خامه ای کرده نمیزارم بخره بای همین قول دادم بهش که شیرینی براش درست کنم دیگه ع خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 93 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:56

روز اقای پدر سلام خدا جونمسلام دوست جونیهاپنج شنبه روز خوب و راحتی داشتم و عصر هم یکم خوابیدیم جمعه صبح اقای پدر باید مکیرفت سرکار امسال مراسماتشون توی محل کارشون بود صبح ایشون رفتن و منم بیدار شدم کیک یخچالی درست خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 59 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:56

سلام خداجونممممسلام دوستای پر انرژی من دیروز وقتی رسیدم خونه و لباسهامو عوض کردم حس کردم یه بوی خفیف وایتکس میاد سمت کلبینت رفتم و دیدم بله توی یه شیشه شوی یکم وایتکس ریخته بودم نمیدونم چرا سوراخ شده خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 84 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:56

همچی امن و امانه سلام خدا جونممممسلام دوستان عزیزمممممممدیروز من دیدم پری یکریز زنگ میزنه ببینه چی شد منم گوشیو برداشتم و گفتم تو جلسه هستم میدونستم تا عصری دیگه نمیزنگه بعدم یه زنگی زدم پدرشوهر خیلی هم حالش خوب بود ف خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 77 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:56

یه روز عالی سلام خدا جونم سلام دوستان عزیزممممدیروز اقای پدر زنگید که دیر میاد رسیدم خونه موهامو رنگ کردم شکلاتی طلایی روشن خوب شد یکدست و زیبا بعدم اشپزخونه رو مرتب کردم نهار خوردم موهامو شستم و داشتم خشک میکردم خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 75 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:56

دانستنیهای رنگ مو سلام دوستان در پی درخواستهای دوستای جون جونیم تصمیم گرفتم بهتون بگم چطور اینقدر راحت موهامو رنگ میکنم اصلا نه ادعام میشه نه ارایشگرم فردا نیاید فحشم بدید من فقط یاد گرفتم یه سری رنگها رو چجوری مخلوط ک خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 81 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:56

شیرین سلام خدا جونم سلام دوستای عزیزم وقتی بدنیا اومدم اولین اسمی که توی گوشم زمزمه شد شیرین بود تنها کسی که از اسم شیرین خوشش نیومد و منو همیشه با اسم شناسنامم صدام میکرد بابام بود اما همه بهم میگفتن شیرین خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 58 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:56

<strong>تنبیه</strong> سلام خدا جونم سلام بر دوستان گلم وقتی از سر کار برمیگردم و میرم خونه و کلا لباس عوض میکنم و دست و صورتمو کاملا میشورم لباس دیگه ای میپوشم و اونها رو میندازم رو پکیج حمام و میرم دنبال فندوق خونه مامی ت خاطرات روزانه من ...
ما را در سایت خاطرات روزانه من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khateraha95b بازدید : 57 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:56